تاريخ : جمعه 12 اسفند 1390برچسب:, | 19:8 | نویسنده : MILAD

 

 


سیراب شدم از پاکی نگاهت و تطهیر یافتم در معبد چشمانت…

در ورای فکرها تو را چگونه بسرایم ؟ که شب در نگاه ژرف تو آرام نشسته…

 

 

 

 

دیدی ای غمگین تر از من  

 

بعد از آن دیر آشنایی

آمدی خواندی برایم

قصه ی تلخ جدایی



مانده ام سر در گریبان

بی تو در شب های غمگین

بی تو باشد همدم من

یاد پیمان های دیرین

آن گل سرخی که دادی

در سکوت خانه پژمرد

آتش عشق و محبت


در خزان سینه افسرد

کنون نشسته در نگاهم

تصویر پر غرور چشمت

یک دم نمی رود از یادم

چشمه های پر نور چشمت

آن گل سرخی که دادی

در سکوت خانه پژمرد


 

 

 

آسمان را بنگر که بعد صدها شب و روز

مثل آن روز نخست گرم و آبی و پر از مهر ، به ما می خندد !

یا زمینی را که دلش از سردی شبهای خزان ، نه شکست و نه گرفت !

بلکه از عاطفه لبریز شد و نفسی از سر امید کشید

و در آغاز بهار ، دشتی از یاس سپید زیر پاهامان ریخت

تا بگوید که هنوز پر امنیت احساس خداست

ماه من غصه چـــــرا ؟

تو مرا داری و من هر شب و روز آرزویم همه خوشبختی توست !

ماه من! دل به غم دادن و از یاس سخنها گفتن

کار آن هایی نیست که خدا را دارند…

ماه من! غم و اندوه اگر هم روزی مثل باران بارید

یا دل شیشه ای ات، از لب پنجره عشق، زمین خورد و شکست

با نگاهت به خدا، چتر شادی وا کن و بگو با دل خود که خدا هست، خدا هست !

او همانی است که در تارترین لحظه شب راه نورانی امید نشانم می داد…

او همانی است که هر لحظه دلش می خواهد همه زندگی ام غرق شادی باشد…

ماه من! غصه اگر هست بگو تا باشد معنی خوشبختی بودن اندوه است…

این همه غصه و غم این همه شادی و شور چه بخواهی و چه نه میوه یک باغند

همه را با هم و با عشق بچیــن…

ولی از یاد مبر پشت هر کوه بلند سبزه زاری است پر از یاد خدا

و در آن باز کسی می خواند: که خدا هســـت، خدا هســـت

و چــــــرا غصه؟ چـــــرا ؟

 

 

یه پروانه را با دستات می گیری

بدش می خوای ببینی زنده هست؟

انگشتاتو باز کنی …. فرار میکنه

محکم بگیری….می میره

دوست داشتن هم یه چیزی مثل پروانه هست
نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: