خدایا من پشیمونم، آشتی؟!
تاريخ : یک شنبه 24 ارديبهشت 1391برچسب:, | 14:4 | نویسنده : MILAD

 خدایا تو آبرو داری کن

خدایا شاید من بد باشم ولی:

وقتی موسی اومد مناجات کرد گفت بارون نمیاد ندا رسید موسی یه نفر بین شما خیلی سیاه و آلوده است بگو پاشه بره من رحمتم و نازل کنم... موسی اومد گفت خدای من میگه به خاطر یه نفر رحمت من نازل نمی شه، پاشه بره... تا این حرف و گفت گنه کاره سرش و آورد پایین، دلش لرزید، گفت خدا... یه عمر آبرو داری کردی حالا می خوای من و رسوا کنی؟!  گفت خدایا همین یه دفعه ارو هم آبرو داری کن! تا این حرف و زد بارون شروع کرد به باریدن... مردم تعجب کردن! گفتن موسی کسی بلند نشد بره!   ندا رسید موسی ما با بنده امون آشتی کردیم!  یه لحظه! سوال کرد موسی: خدایا میشه به من بگی این بنده کی بود؟! ندا رسید موسی وقتی گنه کار بود آبروش و نبردم، حالا که با ما رفیق شده آبروش و ببرم؟           پی نوشت: پس تو اینقدر مهربونی که با یه لحظه پشیمونی یه بنده گنه کارت باهاش رفیق میشی! من الان پشیمون از همه گذشته ام... آشتی؟!



نظرات شما عزیزان:

سوزان
ساعت10:36---31 ارديبهشت 1391
باکمال میل شما لینک شدین

ghamin
ساعت10:27---28 ارديبهشت 1391
وای چه مطلب زیبایی بود
خسته نباشی


♀★•★♥lOvE♥★•★♀
ساعت22:18---24 ارديبهشت 1391
سلام عزیزم مرسییییییی که به وبم اومدی و نظر دادی تو هم وب خوشجلی داری گلمممم من لینکیدمت موفق باشی


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







  • عجله
  • قالب بلاگفا
  • در بی نهایت